اسلایدر

شــــــــــــــــــــاه کلیــــــد

شــــــــــــــــــــاه کلیــــــد

اگه از این وبلاگ خوشتون اومد ctrl+D

شــــــــــــــــــــاه کلیــــــد

اگه از این وبلاگ خوشتون اومد ctrl+D

كد ساعت و تاريخ

كد ساعت و تاريخ

پشتیبانی

اسکرول بار

ابزار هدایت به بالای صفحه


می خوام یه مطلب جالب در مورد قرآن بزارم امیدوارم خوشتون بیاید :

 
آیا میدانید اگر در حال حمل قران باشید

 

شیطان دچار درد شدید در سر میشودو باز کردن قرآن ، شیطان را تجزیه میکند 


و با خواندن قرآن ، به حالت غش فرو میرود و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود؟؟؟؟ 


و آیا شما می دانید که هنگامی که می خواهید

 

 این پیام را به دیگران ارسال کنید ، شیطان سعی خواهد کرد تا شما را منصرف کند؟؟؟؟


این یه سوتیه که مطمئنم بهش دقت نکردین. بگو خب...


یارو چشاش سبز آبیه ، چشمای لعیا زنگنه هم سبزه
بعد معلوم نیست این دو تا بچه چشم قهوه ای به کی رفتن !
زدن تو کاسه کوزه ی قوانین وراثت!!!


پشت چراغ قرمز پسرک با چشمانی معصوم و دستانی کوچک گفت: چسب زخم نمیخواهید؟

پنج تاصدتومن . . .

آهـی کشیدم و با خود گـفـتم: تمام چسب زخـمهـایـت را هم که بخرم نه زخمهای من خوب میشود نه دردهـاى تو...


حروم اون آمپولیه که دونه ای 220 هزار تومن پولشه
و تو باید ماهی سه تاشو بزنی...
حروم زندگی این بدبخته که حسرت یه عروسی به دلش مونده..
حروم اون نزول خوره که اگه سر ماه پول با اسکونتش حاضر نباشه ،
اسباب و اثاثیه پدر و مادر من رو بعد از 30 سال کار تو
آموزش و پرورش این مملکت میریزه سر کوچه...
حروم اون ماشینی که آیینه بغلش ، دیه ما سه نفره

گشت ارشاد


فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛
و ...



روزی که کسی را پیدا کنم با تمام ارزش هایی که به آن اعتقاد دارم...

آنوقت است که عاشقانه هایم را خرجش میکنم ...

مانند کوه پشتش می ایستم...

به اعتقاداتش احترام می گذارم...

.سلایقش را میپسندم...

احساساتش را درک میکنم ...

به افکارش احترام میگذارم...

و غرورم را فرش زیر پایش میکنم...

و بیایند ببینند آنهایی که مرا سرد و بی احساس مینامیدند...


تَـنـ ـهایـى

راهـ رَفــتـ ن سَخـ ـتـــ نـِیـسـ ـت …

ولـى وَقتــى

ایــن هَمــهـ راهـ رو بـ ـا هـَم رفـتـی

تـَنــهآیـى بــَرگــــشـتـَن دَمــآر از روزگـ ــآرَت در میــآوَرد.............

.


جسد آنهایی که می گفتند


می میرم برات یافت شد!!!



در آغوش دیگری جان داده بودند!


آدم...
تو مگر سیب را پوست کندی خوردی؟
که دنیا اینگونه پوست ما را میکند!!

از 3 نفر هرگز متنفر نباش :

 

فروردینیها مهریها اسفندیها .......چون بهترینن

 

 3نفر رو هرگز نرنجون:

 

اردیبهشتیها تیریها دی ها .......چون صادقن

 

3 نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت برن:

 

شهریوریها آذریها آبانیها..... چون به درد دلت گوش میدن

 

 3 نفر رو هرگز از دست نده:

 

                  مردادیها خردادیها بهمنیها .... چون دوست واقعی اند

شما متولد کدوم ماه هستین؟؟


ایـن روزهـــا ســـــَــــردم ...

مثـل دی , مثـل بهمـــن, مثـل اسفنــــــد

مثـل زمستــــ ـــــان

احســــــاسـم یـخ زده

آرزوهـــــــــایـم قندیــــل بستــه

امیــــــدم زیــر بهمــن ِ ســرد ِ احســاساتم دفــــــــن شـده

نه به آمـــــدن ی دل خوشــم و نه از رفتـــــن ی غمگیــن

ایـن روزهـــا پــُر از سکـــــــــوتـم.


اگر فرض کنیم که یک دختر به سربازی بره….

۱) قضیه فرار از سربازی به کل منتفی میشه و همه (پسرها) می خوان برن سربازی حتی اونهایی هم که قبلا رفتن می خوان دوباره برن!!….

۲) غذای پادگان ها نسبت به گذشته خیلی بهتر میشه ( دخترها می خوان هنرهاشون را نشون بدن)


۳) هیچ کس دیگه دنبال معافیت نمیره حتی کور کچل ها هم می خوان بیان سربازی!!!


۴) اضافه خدمت برداشته میشه … کارایی که قبلا باعث اضافه خدمت می شده حالا باعث کاهش خدمت میشه


۵) ازدواج دانشجویی و لاو ترکوندن توی دانشگاه کم میشه و ازدواج در پادگان و عشق من هم سنگر من مد میشه!


۶) فرهنگ عمومی پادگان افزایش پیدا می کنه …. دیگه سربازها فحش رکیک به هم نمیدن از شوخی های شهرستانی(!!) هم خبری نیست

۷) حمام و دست شویی های پادگان ها بالاخره روی بهداشت رو هم می بینن

۸) دیگه رژه ها در پادگان درست انجام میشه …. چون دخترها را میذارن صف اول

۹)خاموشی از ۹ شب به ۱۲.۵ – ۱ شب میرسه

۱۰) خدمت سربازی از ۲سال به ۶ ماه کاهش پیدا می کنه … اگه خواستی میتونی اصلا      نری …  چون تا ۱۵ سال بعدش سرباز نمی خوان از بس داوطلب هست

 

۱۱) بعد از ۶ ماه که از سربازی بر می گردی اندازه ۶ سال خاطره داری!!!

 

 

                   

.

ی ﺑﺎﺭ ﻣﺎمانم ﺑﻬﻢ ﺷﻚ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻣﻲ ﻛﺸﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ  
ﺑﻪ ﺩﺍﻳﻴﻢ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺑﻴﺎﺩ ﻧﺼﻴﺤﺘﻢ ﻛﻨﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻇﻬﺮ ﺑﻮﺩ ﺩﺍﻳﻴﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﻭﺿﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﻧﻤﺎﺯﺷﻮ
 ﺧﻮﻧﺪ ﻧﺎﻫﺎﺭﺷﻮ ﺧﻮﺭﺩ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺧﺎﻛﻲ ﺍﻭﻣﺪ ﺭﻭ ﻣﺒﻞ ﭘﻴﺸﻢ ی ﺳﻴﺐ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
 ﮔﻔﺖ : عزیزم ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺐ ﺭﻭ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻲ؟
 گفتم بله دایی
گفت ﺩﻳﮕﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﻧﻜﺶ!!!
ﺗﻮ ﻋﻤﺮﻡ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ !!!!!  






دیدید این فیلمارو که بچه گم میشه وقتی پدر مادرش پیداش میکنن نیم ساعت 
تو بغل همدیگه گریه میکنن ؟؟!! 
 والا ما که بچه بودیم گم که میشدیم بعد از اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت
 کتک میخوردیم ... بعضا از ترس پیدا شدن اشک میریختیم ….
بزارین حقایق روشن شه


تو جاده داری میری بعد تابلو زده “خطر ریزش کوه”
خو الان دقیقا چی کار باید بکنیم؟
بریم؟
نریم؟
چراغ خاموش بریم؟
پیاده شیم هل بدیم؟
زنگ بزنیم راه و ترابری؟
فحش بدیم؟
تُـــف کنیم؟
نمیشه کاری کرد خو!!!
به نطر من باید به جای این تابلو یه تابلو بذارن روش بنویسن:
بیا ولی اگه کوه ریخت روت و زنده موندی نیای زر مفت بزنی

خــــــــــــدای من !

نه آن قدر پاکم که کمکــــم کنی

و نه آن قدر بدم که رهـــایم کنی …

میــــــــان این دو گمم !


هم خــــود را و هم تــــــو را آزار میدهم …


هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنـــــــــی با

شم که تو خواستی و


هــــــرگز دوست ندارم آنی باشم

که تو رهـــــــایم کنی …

آنقدر بــی تو تنهــــــا هستم


که بی تو یعنی “هیــــچ” یعنی “پـــــوچ” !


خـــــــــدایا هیــــــــچ وقت رهـــایم نکن