سپاس و ستایش، خداى راست که در «اوّلیت»، بى آغاز و در «آخِریّت»، بى انجام (ازلى و ابدى) است. خدایى که دیده هاىِ بینندگان، از دیدارِ [جمالِ]او فرو مانده، و اندیشه ستایندگان، در وصفِ [کمالِ] او ناتوان است.
====================== *برای مشاهده بهتر مطالب و امکانات از نسخه جدید مرورگر خود استفاده نمایید*
* دوستانی که خواهان تبادل لینک با ما میباشند ابتدا مارا با نام:
شــــــــــــاه کلیـــــــد
لینک کنند و سپس نام وبسایت ولینک خود را برای ما بفرستند.* ======================== بدلیل پاره ای از مسایل ممکنه بعضی از لینکها دچار مشکل شده باشند اگه به لینکهای خراب برخوردید حتما به ما خبر دهید تا در کوتاه ترین زمان مشکل برطرف شود. ======================== قابل توجه دوستان با شخصیت وگلم که الان دارن اینو میخونن اگه یک درصد از مطالبم خوشتون اومد ویا یک درصد نیومد حتما نظرتونو بگید. ======================== اگه از وبلاگمون خوشتون اومد ctrl+D
درتاریکی بی آغاز و پایان دری در روشنی انتظارم رویید خودم رادر پس در تنها نهادم و به درون نهادم اتاقی بی روزن تهی نگاهم را پر کرد سایه ای در من فرود آمد و همه شباهتم را در ناشناسی خود گم کرد پس من کجا بودم ؟ شاید زندگی ام در جای گمشده ای نوسان داشت و من انعکاسی بودم که بی خودانه همه خلوت ها را به هم می زد و در پایان همه رویاها درسایه بهتی فرو می رفت من در پس در تنها مانده سرنوشتو باید باهاش ساخت مقصر منم نه خدای مهربونم
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
دری در روشنی انتظارم رویید
خودم رادر پس در تنها نهادم
و به درون نهادم
اتاقی بی روزن تهی نگاهم را پر کرد
سایه ای در من فرود آمد
و همه شباهتم را در ناشناسی خود گم کرد
پس من کجا بودم ؟
شاید زندگی ام در جای گمشده ای نوسان داشت
و من انعکاسی بودم
که بی خودانه همه خلوت ها را به هم می زد
و در پایان همه رویاها درسایه بهتی فرو می رفت
من در پس در تنها مانده
سرنوشتو باید باهاش ساخت
مقصر منم نه خدای مهربونم